كشتار مسلمانان قفقاز و چگونگي تشكيل ارمنستان
یازار : TTOTT | بؤلوم : تاريخي و اجتماعي
+0 امتياز
كشتار مسلمانان قفقاز و چگونگي تشكيل ارمنستان
روسها از سده هاي گذشته تا عصر كنوني به منطقة قفقاز و از آن جمله آذربايجان نظر داشته اند. اين منطقه با داشتن طبيعتي سحرانگيز و ثروتي پربار ، با گذشت زمان مورد تعرض روسها واقع شــد. در قرن دهم ميلادي ، روسها به مللــي كه دور تـا دور درياي خزر مي زيستند توّجه ويژه اي نشان مي دادند. نگاه فرمانروايان روس ، تزارها ، ژنرالها و فرماندهان ارتش روسيه به اين خاك مقدس هيچ گاه نگاه دوستانه اي نبوده است و آنان همواره در تكاپوي به چنگ آوردن ثروتهاي اين ديار غني و تاراج مردم و بهره كشي از آنان در راه منافع خويش بوده اند، منطقة قفقاز به عنوان مركزي مهم و پلي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ، مدني مابين دو قارة اروپا و آسيا از ديرباز دستخوش تحولات فراواني بوده است. يكي از معضلاتي كه در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم ، همزمان با تضعيف امپراتوري هاي روسيه و عثماني و آغاز فرآيند ناسيوناليسم در كشورهاي اروپايي و به تبع آن در كشورهاي اور آسيايي - قفقاز را در خود فرو برد آغاز جنگ بين ارامنه و مسلمانان بود كه به صورت يك جنگ ديني - نژادي آغاز و دامنة آن به كشورهاي همسايه نيز كشيده شد و به چنان معضل لاينحلي تبديل گشت كه هنوز در آغاز قرن بيست و يكم همچنان بصورت گِرهي كور و چشم آزار در منطقه باقي مانده است .
« در آوريل 1915 كه در واقع شكست سرنوشت ساز سربازان ارمني داشناك - همچنين روسها اعم از داوطلب يا مزدور- در مقابل سربازان تركان جوان عثماني بود و در حقيقت سرنوشت آناتولي شرقي را عوض كرد. اين مسئله چنان براي ارامنه ناگوار بود كه همچون تاريخ يك ارتداد - آن را به قتل عام ارامنه تعبير و در حقيقت تدليسي نمودند. اراضه قومي كم جمعيت و كوچك ، ليكن داراي آمال و آرزوهايي بزرگ بودند كه اين آرزوهاي بزرگ ، دستاويزي براي كشورهاي كوچك شد كه از ارامنه به عنوان ابزاري براي تضعيف و يا حداقل مشغول ساختن امپراتوري هاي روسيه و بخصوص عثماني استفاده نمايند. روسيه تزاري تضعيف شده از دو شكست پياپي نظامي از كشور ژاپن ، كه به قصد بازيگردانان خارج از صحنه پي برده بود ، با اعمالي پيشگيرانه احساسات ناسيوناليستي ارامنه را كه ابتداعاً بر عليه روسيه غليان كرده بود به سمت مسلمانان قفقاز و سپس به طرف امپراتوري عثماني منحرف نمود و از اين بابت امپراتـوري عثماني را كه بـه عنوان رقيبي بزرگ و يك خطر بالقوه براي روسيه بشمار مي آمد را متحمل زحمات فراواني نمود. دلايل زيادي سبب ساز حوادث خونبار در قفقاز بوده است مهمترين دليل آن خود مختاري و يا استقلال طلبي ارامنه بود. ارامنه ابتداعاً از يك قلمرو مشخص برخوردار نبودند و كل جمعيت آنها در قفقاز در سال 1827 م به 28 هزار نفر مي رسيد ، ارامنه بيشتر در كشورهايي همچون روسيه - ايران - آناتولي و كشورهاي غربي ساكن بودند. آرزوي تشكيل « ارمنستان بزرگ » و رؤياي به دست آوردن اراضي بين دو دريا ( درياي سياه و خزر ) از قرن گذشته تا حال ذهن و انديشة ارمنيها را به خود مشغول داشته است. ارامنه كه مهاجر گونه زندگي مي كردند هيچ گاه داراي مسكن و مأواي دايمي نبودند آنان در بسياري از كشورهاي جهان زندگي كرده اند و به محض افشاگري و خيانت كاريهايشان طرد شده اند در نهايت امر به آذربايجان سرازير شده كم كم در اينجا سكني گزيدند. ارامنه هر ماه نامه ها و سفيراني را به لندن ، پاريس و آمريكا اعزام مي نمودند بنابر قولي كه انگلستان مبني بر خود مختاري در تركيه به آنان داده بود بسيار تلاش نمودند و ارامنه پس از جنگهاي سامسون ووان براي بار آخر از انگلستان درخواست كمك نمودند و لذا انگلستان در اين مورد اقدامي ننمود بعد از آنكه ارامنه از جانب انگلستان نوميد گشتند سفيري را به پايتخت آلمان « برلين » فرستادند ، پس از آنكه سفير ارامنه « ميقرويچ » با پيام كابينة آلمان مبني براينكه « اكنون زمان كشيده شدن شمشيرهاست » بازگشت ، ارامنه دست به تشكيل حزب مُنسَجِم داشناكتيسون در تركيه زدند . دولت تركيه كه تمامي اين كارها را زير نظر گرفته بود ، ميقرويچ را به بيت المقدس تبعيد نموده و اجازة رواج حزب داشناكتسيون را در تركيه نداد. آنگونه كه ارامنه در شوراي صلح ارامنه و مسلمانان در تفليس خبر دادند چون تركيه اجازة رواج داشناكتسيون را در تركيه نداد ، لذا ارامنه به طرف قفقاز تمايل يافته و به زعم خودخواهان ارمنستان بزرگي شدند كه مثلاً توسط بيژن شاه ايراني از بين رفته بود. وقتي كه اوضاع در تركيه به وخامت گراييد ارامنه به قفقاز كوچ نمودند . » « پتراول ،20. تزار روسيه نيز از نخستين سالهاي قرن هيجدهم چشم طمع به قفقاز و مخصوصاً آذربايجان دوخته بود ، در آرزوي به دست آوردن آذربايجان، و پس از آن تصاحب ايران و رسيدن به سواحل خليج فارس بود. از آنجايي كه پيش بيني مي كرد مردم آذربايجان مقاومت نشان داده و به آساني تابع او نشوند براي اجراي نقشه هاي اشغالگرانه اش تصميم به استفاده از ارمنيهاي خيانت پيشه گرفته از راههاي گوناگون ارامنه ي قفقاز ، روسيه ، ايران ، تركيه و ساير نقاط را آلت دست خود قرار داده و از وجود آنان بهره مي برد. تزارهاي روسيه پس از مرگ پتر اول نيز اين سياست را يكي پس از ديگري ادامه دادند. ارامنه هم كه وطن و دولتي نداشتند با سوء استفاده از فرصت به دست آمده براي نيل به هدف ايجاد دولت ارمني تاريخي آذربايجان به دست روسها و با حمايت آنان نوكري براي اربابان روس خود و سياست كثيف اشغالگرانه ي آنان را همچون يك وظيفه ي ملي بجا مي آوردند . شئوونيستهاي ارمني با حمايت و پشتيباني روسها ، براي تحقق بخشيدن به روياي جنون آميز « ارمنستان بزرگ » پاكسازي ارامني مورد ادعاي خود در قفقاز جنوبي از ساكنان بومي را هدف قرار داده در سايه جنايات و قتل عامهاي برنامه ريزي شده شان بيش از دو ميليون آذربايجاني را از موطنشان تبعيد كرده حدود 5/1 ميليون نفر را به قتل رسانده و مناطق مسكوني خانه و كاشانه و آثار تاريخي و ديني آنان را با خاك يكسان كردند. مهاجرت صدها هزار ارمني از ايران و تركيه به بخش شمالي آذربايجان پس از انعقاد عهدنامه هاي گلستان در سال 1813 و تركمنچاي در سال 1828 - كه منجر به الحاق اين مناطق به روسية تزاري گشت - و اعطاي حقوق و امتيازات تبعيض آميز به آنان در مقايسه با ساكنان بومي باعث شده بود آذربايجان ها از هر جهت تحت فشار و تضبيق قرار گيرند. قتل عام عليه مردم آذربايجان در سال 1918 گستردگي بيشتري به خود گرفت. قتل عامها در اين دوره متشكل تر و با قساوت و بي رحمي بيشتري انجام مي شد. تنها در ماههاي مارس و آوريل سال 1918 دسته هاي مسلح ارمني - بلشويك در باكو ، شماخي ، قوبا ، مغان ، لنكران بيش از 50 هزار آذربايجاني را به قتل رسانده ، دهها هزار انسان را از خانه و كاشانه ، خود آواره كردند . ارمينها پس از الحاق زنگه زور به ارمنستان در سال 1920 به موجب فرمان شمارة 754 مورخ 10 مارس 1948 هيأت وزراي اتحاد جماهير شوروي بيش از يكصد هزار نفر از آذربايجانيهاي ساكن در جمهوري ارمنستان را از سرزمين آبا و اجدادي شان بيرون كرده و آنان را مجبور به مهاجرت به دشتهاي واقع بين دورود كُر و ارس نمودند . » « ايروان كه در حال حاضر ، به عنوان پايتخت جمهوري ارمنستان يك شهر ارمني نشين شناخته مي شود قرنهاي متمادي نه تنها به عنوان ولايتي از ولايات ايران يك سرزمين مسلمان نشين بوده بلكه دژي استوار در برابر بيگانگان محسوب مي شد. در جنگهاي ايران و روس مسلمانان اين شهر در برابر روسهاي تزاري غيرتمندانه مقاومت كرده ارتش امپراتوري روسيه را به ستوه آوردند. با وجود آن همه رشادت و پايمردي مسلمانان ايروان بنا به عللي ديگر از جمله خيانت ارامنه متأسفانه جنگهاي ايران و روس با شكست نيروهاي ايران پايان يافت و 17 ولايت آن سوي ارس به تصرف روسها درآمد و از آن تاريخ سياست ارمني كردن اين ولايت مسلمان نشين آغاز شد . روسها با تغيير بافت جمعيت ايروان به نفع ارامنه اوضاع را براي مقاصد آنها مهيا كردند. در جنگهاي ايران و روس تزار سيم به هدف ديرينه ي خود نائل مي شود و بر اثر همكاري ارمنيان و روسها ولايت آن سوي ارس براي هميشه از ايران جدا و به قلمرو روسيه منضم مي گردد. از آن پس ارمنيان ايران و تركيه، در خلال جنگهاي ايران و روسيه ، با تشكيل گروههاي داوطلب نظامي خدمات و كمكهاي ارزنده اي به روسيه كرده و پيروزي اين كشور را تسهيل كردند چرا كه از نظر ايشان جدايي اين منطقه از يك كشور مسلمان به معناي اولين قدم به سوي آزادي و استقلال كلّي ملت ارمني محسوب مي شد. روسها ديگر هيچ وقت به مسلمانان اين منطقه اعتماد نكردند و در نتيجه با بال و پردادن به ارمنيان ، آنها در كليه ي شئون اقتصادي ، فرهنگي، سياسي و نظامي روسيه حضور و نفوذ يافتند. در ولايت ايروان 211 روستاي آذري نشين تخريب و 300 هزار آذري ايروان به قتل رسيدند نسل كشي و پاكسازي مسلمانان اين خطه بعدها نيز ادامه يافت ، بطوري كه امروزه حتّي يك نفر مسلمان آذري در شهر «ايروان» وجود ندارد . ايروان در طول سده هاي متمادي يك خطه ي مسلمان نشين و از شهرهاي آذربايجان بوده است كه بر روي اجساد مسلمانان ستمديده ي اين ولايت ، جمهوري ارمنستان ايجاد شده است . در هنگام قرارداد تركمنچاي 1828 تركيب شهرنشينان ايروان بدين شرح بوده است آذربايجاني ها : 1807 خانوار برابر با 7331 نفر و ارمني ها : 567 خانوار برابر با 2369 نفر . يكي از اهداف استراتژيك متفقين ، تجزيه ي متصرفات وسيع عثماني بود. لذا به انحاي مختلف سعي در برانگيختن احساسات ضد تركي و ضد اسلامي در ميان واحدهاي قومي و مذهبي داخل عثماني مي نمودند. در يك چنين جوي ارمنيها كه خود را به كمكهاي سياسي و معنوي كشورهاي غربي ( بخصوص فرانسه ) و حمايت فعالانه ي نظامي روسيه پشتگرم مي ديدند كه به چيزي پايين تر از يك ارمنستان بزرگ كه شامل ارمنستان روسيه و بخشهايي از گنجه و قره باغ و 6 استان از شرق تركيه و قسمتي از آذربايجان ايران مي شد رضايت نمي دادند. كشوري كه در صورت تشكيل ، ارامنه خودشان در آن در اقليت قرار مي گرفتند ، توطئه اي كه از اوائل قرن نوزدهم در شهرهاي غربي آذربايجان ايران در حال تكوين بود در سال 1918 به مرحله اي اجراء درآمد و مطابق آن قاچاقهاي ارمني بهمراه جيلوهاي رانده شده از تركيه با همدستي كارگزاران روس و انگليس و آمريكا به منظور ايجاد يك دولت مسيحي در شهرهاي اورميه ، سلماس و خوي بمدت چند ماه چنان فجايع و جناياتي را ببار آوردند كه طي آن در حدود 300 هزار نفر از مردم ترك و مسلمان قتل عام گرديده و بسياري ازدهات سالها بدون سكته و ويران شده باقيمانده است ايران از حيث پايمال شدن تماميت ارضي و نقض حاكميت سياسي در دو قرن اخير لطمه هاي بزرگي را از روسيه و خطر توسعه طلبي آن تجريه كرده است . » جا دارد كه به جنايات ارامنه در آناتولي شرقي اشاره ي كوتاهي داشته باشيم ؛ « در سالهاي 6-1895 م حدود 20 هزار نفر از تركهاي مسلمان توسط ارمني ها در مناطق وان - از روم و ... قتل عام شدند. در اين عصيان ،73 ارمني ها توسط دولتهاي قدرتمندي از جمله روس، انگليس و فرانسه مسلح شده، در سال 1914 م . عده اي از مسلمانان ترك را از بالاي يكي از پل هاي اطراف ارزروم - كه فاصلة آن تا قعر درّه بيش از 300 متر بود ، پرت كرده و به قدري از مسلمانان در اين فاجعه كشته شدند كه خون به جاي آب در بستر دره جريان داشته است . به همين جهت ، نام اين پل به نام « قانلي كورپو » تغيير يافته است . و در يك فاجعة ديگر اهالي روستائي را به تعداد 500 نفر در مسجد جمع كرده و همه را آتش زدند . از سال 1915 م به بعد قتل عام مسلمانان قيصريه ، ارز روم ، ديار بكر ، بامداد و ... شدت مي گيرد. »
« در سال 1988 ارامنه ملي راهپيمايي در ايروان خواستار الحاق قره باغ به ارمنستان شدند ولي رهبري شوراي عالي اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي ، با صدور احكامي در مورد توسعه ي اقتصادي و فرهنگي قره باغ ، امكان الحاق آن را به جمهوري ارمنستان منتفي اعلام داشت. طرحها و برنامه هايي چون اختصاص 400 ميليون روبل بودجه براي نيازهاي فرهنگي و اقتصادي قره باغ ، احداث بزرگراه به طرف ارمنستان ، پخش برنامه به زبان ارمني از تلويزيون قره باغ و ... به اجراء درآمد و تا حدودي به ارامنة قره باغ خود مختاري داده شد . 200 هزار آذربايجاني نيز در ارمنستان خواستار خودمختاري شدند . ولي دولت مركزي هيچ اقدامي نكرد و جنگهاي مزري بين طرفين در سال 1988 دوباره شروع شد. با حمايت روسيه و سايرين منطقه ي قره باغ به اشغال نيروهاي ارمني درآمد . بعد از سقوط قسمتهايي از خاك آذربايجان ، تركيه نيروهاي خود را به حال آماده باش درآورده و نيروهاي تركيه حالت جنگي به خود گرفتند. سليمان دميرل نخست وزير وقت تركيه به دولتهاي اروپايي و ايالات متحده هشدار داد كه حمايت از ارمنستان به يك جنگ منطقه اي منجر خواهد شد و اضافه كرد همه بايد بدانند كه اين امر باعث نگراني تركيه و ساير جمهوري هاي ترك « شوروي سابق » خواهد شد . امّا نيروهاي ارمني همچنان به آتشباري خود ادامه داده و قسمتهاي جديدي را اشغال مي كردند دولت تركيه در اين هنگام به ارمنستان هشدار داد و گفت تحت فشار افكار عمومي تركيه قرار گرفته ايم و عكس العمل نشان خواهيم داد و اظهار داشت براساس معاهده اي كه در سال 1921 امضاء شده تركيه موظف است همانند قبرس ، تضمين تماميت ارمني آذربايجن را بر عهده گيرد وقتي درگيري ها به منطقة نخجوان كشيده شد تركيه درصد اعزام نيرو به نخجوان برآمد ، وزير دفاع روسيه نيز به آمريكا هشدار داد چنانچه دخالتي خارجي در منطقه نخجوان صورت گيرد منجر به جنگ جهاني خواهد شد . در نهايت با پذيرش آتش بس از طرف آذربايجان آتش جنگ متوقف شد. اين عمليات پاكسازي قومي از جانب ارمني ها آخرين بار منجر به اخراج بيش از 250 هزار آذربايجاني از ارمنستان شد. ارامنه به اخراج آذربايجانيها از سرزمينهاي تاريخيشان بسنده نكرده شروع به اشغال خاك آذربايجان كردند. ارامنة متكي به حمايت مسكو ، با تجاوزات مسلحانه ، قره باغ ، مركز تمدن باستاني آذربايجان و اراضي مجاور آن را به اشغال درآوردند. در نتيجة اين تجاوزات ،. 25 درصد از خاك آذربايجان تحت اشغال درآمده و بيش از يك ميليون انسان آواره و بي خانمان شدند. يادآوري فاجعه ي انساني كه در 26 فورية 1992 در شهر خوجالي قره باغ رخ داد براي تصور ابعاد جنايات و نسل كشي نيروهاي مسلح ارمنستان عليه مردم مسلمان آذربايجان و وحشي گري و سفاكي آنان كافي است. در اين فاجعه - كه يكي از بزرگترين فجايع انساني در تاريخ معاصر به حساب مي آيد - تمامي يك شهر از سوي نظاميان ارمني با خاك يكسان شده صدها نفر مسلمان وحشيانه به قتل رسيده و 1275 نفر زن و دختر بچه به اسارت برده شدند و مورد وحشيانه ترين تحقيرها و آزارها و اذيتها قرار گرفتند . ارامنه با بي اعتنايي به تصميمات متخذه و قطعنامه هاي صادره از طرف سازمانهاي بين المللي ؛ مِن جمله سازمان ملل متحد و شوراي امنيت ، بيش از ۲۰ سال است كه از اراضي اشغالي خارج نشده و به نهب و غارت و نابود كردن آثـار ديني و تـاريخي و تخريب منازل مسلمانان ادامه مي دهند . در قطعنامه هاي متعدد سازمان ملل متحد توقف سريع تجاوزات نظامي و بازپس دادن اراضي اشغالي خواستار شد است . » « در حال حاضر هزاران اسير آذري در ارمنستان به سرمي برند ارمني ها حتّي زنان اسير را به كشورهاي خارجي مي فروشند . » لازم به توضيح است كه طبق دستورات دين مبين اسلام مسلمانان در هر كجا كه باشند موظف هستند به كمك برادران ديني و ستمديده ي خود بشتابند . و تا زماني كه مسلمانان با هم متحد نشوند اوضاع نابساماني و آشفته ي آنها بهبود نخواهد يافت. دولتها و مجالس كشورهاي جهان خصوصاً دولتهاي اسلامي بايد قتل عام مسلمانان توسط ارامنه را مورد شناسايي رسمي قرار دهند و آنرا محكوم نمايند. جهانيان بايد خواهان قبول مسئوليت قتل عام مسلمانـان ، توسط ارامنه باشند ، شناسايي رسمي اين قتل عامها توسط جامعه ي بين المللي براي پيشگيري از جنايات احتمالي مشابه در آينده مؤثر خواهد بود .
منابع :
سالهاي خونين ، محمد اردوبادي ، مترجم عليرضا نقي پور ، صفحه ي 7 و 14
آورندگان تزار سيم به آذربايجان ، سويل كريمووا، مترجم امير عتيقي بخشايشي، صفحه ي 11 الي 9
ايروان يك ولايت مسلمان نشين بود ، صمد سرداري نيا ، صفحه ي 90 و 147
قره باغ ، محمد حافظ زاده ، صفحه ي 164
بحران قره باغ ، كاوه بيات ، صفحه ي 97 و 98
هفته نامة نويد آذربايجان شنبه 2 اسفند 1382 شماره ي 335 صفحه ي 8
سالهاي خونين ، محمد اردوبادي ، مترجم عليرضا نقي پور ، صفحه ي 7 و 14
آورندگان تزار سيم به آذربايجان ، سويل كريمووا، مترجم امير عتيقي بخشايشي، صفحه ي 11 الي 9
ايروان يك ولايت مسلمان نشين بود ، صمد سرداري نيا ، صفحه ي 90 و 147
قره باغ ، محمد حافظ زاده ، صفحه ي 164
بحران قره باغ ، كاوه بيات ، صفحه ي 97 و 98
هفته نامة نويد آذربايجان شنبه 2 اسفند 1382 شماره ي 335 صفحه ي 8
تصاوير از جنايات ارامنه در قره باغ