گروه هنريه بابك صمد ممد
یازار : TTOTT | بؤلوم : مفاخر آذربايجان
+0 امتياز
«طنز بابك»
وامدارجوانان،زخمخورده منتقدان
گروه هنري « بابك » يكي از گروه هاي مشهور و خوش ذوق در استان آذربايجان شرقي است كه در زمينه نمايش هاي طنز با ابتكار و خلاقيت هاي خود خوش درخشيده اند و « بابك نهرين » و « علي رضا رنجي پور » دو جوان آذربايجاني چند سال پيش آن را بنا نهاده اند كه موافقان و مخالفان بسياري دارند.
در اين نوشتار نگاهي به فعاليت هاي اين گروه شده و به فرصت ها و آسيب هاي مقوله طنز در جامعه پرداخته شده است.
يكي از شاخصه هاي مهم جامعه مدرن و مردمسالار، فعاليت آزاد گروه هاي فكري و هنري مختلف (البته در چارچوب هاي عقيدتي مورد قبول و منطبق با هنجارهاي جامعه) و در مقابل، فعاليت جريان هاي منتقد آن گروههاي فكري و هنري است. همين كنش و واكنش است كه موجب بالندگي جامعه در ابعاد مختلف نظير هنري، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و ... شده و آستانه تحمل و نقدپذيري را بالا برده و درنتيجه «اصلاح» و ترقي حاصل مي شود.
فعاليت هاي هنري نظير تئاتر، نمايش و سينما بويژه نوع طنز و كمدي آن همواره مورد نقد منتقدين سرسخت قرار مي گيرد.
گروه هنري معروف به «بابك نهرين» يا همان «صمد و ممد» نيز از اين قاعده مستثني نيست.
چند سال پيش دو جوان آذربايجاني، به نام هاي «بابك نهرين» و «عليرضا رنجي پور» بناي گروه طنزي را در شهر تبريز بنيان گذاشتند كه بعدها «تقي پور» نيز به اين زوج هنري افزوده شده و اين سه مثلثي را شكل دادند كه يك پاي ثابت نمايش هاي طنز و جنگ هاي شاد آذربايجان شرقي، غربي و اردبيل بود. چندي نگذشت كه لوح هاي فشرده هنر نمايي هاي اين گروه هم به بازار آمد و مورد اقبال جوانان و نوجوانان قرار گرفت.
در مقابل اين محبوبيت روزافزون، افراد و گروههايي هم بودند كه ادبيات گفتاري به كار رفته در اجراهاي گروه بابك را به شدت تخطئه كرده و ديالوگ هاي بازيگران را حاوي گفتاري ضد فرهنگي، ساختارشكن و دور از شأن و جايگاه مردم آذربايجان مي دانستند كه براي كودكان جنبه بدآموزي دارد. بسياري از گروه هاي هنري و نمايشي ديگر و نيز بخشي از افراد با گرايشهاي قومي و .... از جمله مخالفين گروه هنري «بابك» بودند. گاه اين مخالفت ها تا بدانجا پيش مي رفت كه شايعه كشته و مصدوم شدن بابك (حدود يك سال پيش) هم بر سر زبانها مي افتاد تا آنجا كه «بابك نهرين» خود نقل مي كرد كه: «به صورت ناشناس در آرايشگاهي نشسته بودم كه شنيدم فردا تشييع جنازه بابك نهرين (خودش) است»!
هر چند اين شايعه به سرعت تكذيب شد امّا اين چالش پيش آمده مصداق همان ضرب المثل ايراني است كه مي گويد:« تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها!»
بابك نَمُرد اما شعله نفرت برخي از منتقدين متعصب آذربايجاني هم هرگز خاموش نشد. شايعه چاقو خوردن بابك، نشان از پويا بودن همان جريان منتقد «بابك» دارد.
موضوع «بابك» و گروه هنرياش كه جزو گروههاي داراي مجوز فعاليت از اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان آذربايجان شرقي است، اكنون به بحث محافل هنري و اجتماعي تبديل شده است. بازيگران اين گروه هم با درك شرايط حاكم بر جامعه، با توجه به حساسيت هاي موجود در بدنه سنتي شهر تبريز، از غلظت و شدت الفاظ خود كاستند. بخش هايي كه به اتهام داشتن بدآموزي و بي ادبي، مورد انتقاد و حمله شديد مخالفان قرار مي گرفت.
با همه اين نقدها و مخالفت ها، مي توان ادعا كرد كه گروه هنري «بابك» گفتمان تازهاي را به ادبيات طنز ما وارد كرد. تا آنجا كه CD و فيلم برنامه هاي نمايشي اين گروه، در شهرهاي دور و نزديك ايران، از زنجان و اروميه و تهران گرفته تا مشهد و قزوين و شهرهاي شمالي كشور نيز دست به دست گشته و به فروش مي رود.
گروه هنري «بابك» در كنار گروه هنري نمايش طنز «هاشم چاووشي» كه بيش از دو دهه سابقه فعاليت در شهرهاي آذري نشين از جمله تبريز و اروميه دارد، توانست فضاي جامعه را به ويژه بعد از سالهاي جنگ، به سمت شادابي و فرح بخشي سوق دهد.
با اين حال، گروه بابك، به رقيب جدي گروه «هاشم» تبديل شد. شاخصه هاي ويژه گروه بابك جوان بودن بازيگران آن، اكتيو بودن برنامه ها، استفاده از موزيك و تلفيق موسيقي و متن، اشاره به مضامين درگير و رايج و به اصطلاح روز جامعه بود و همين موضوعات سبب رويكرد مثبت و عمده جوانان به سوي برنامه هاي بابك گرديد. با اين حال، و با وجود همه دوستداران و طرفداران پرشمار بابك، همان گونه كه اشاره شد، اين گروه مورد غضب ها و نقدهاي تند نيز قرار گرفت. مهمترين موضوع مورد حمله در برنامه هاي بابك، گفتار و ديالوگ هاي آنان و برخي حركات به زعم منتقدين، سخيف و سبك سرانه آنها، از قبيل تقليد صداي دختران، آرايش دخترانه و ... بود.
اما چند واقعيت را در متن و بطن نمايش هاي بابك بايد مدنظر داشت:
1) مردم مناطق آذري نشين ايران فرهنگ و سلوك خاصي دارند. به همان اندازه كه آنها در مراسم عزاداري و سوگواري بزرگان دين در نوحه سرايي و مديحه گويي ائمه اطهار سنگ تمام گذاشته و از جان و دل خويش مايه مي گذارند، هنجارهاي اجتماعي آنان در رابطه با جُنگ، شادي و نشاط نيز متفاوت از بقيه ايراني هاست. آنها به هر عمل ساده و رفتار سبكي نمي خندند. طنز آنها بايد در نقطه اعلاي خود قرار گيرد تا مقبول نظرشان بيفتد. شايد به همين خاطر است كه آداب و رسوم و مراسم آذربايجاني ها و تركزبانان حال چه مراسم سوگواري و چه آئين هاي نمايشي و طنز، به لحاظ برخورداري از اين شاخص ها مورد استقبال قابل توجه مخاطبان حتي هموطنان فارسي زبان واقع ميشود در حالي كه مي دانيم گروههاي نمايشي مختلفي از هر نوع آن (سوگواري يا طنز) در جاي جاي ايران اسلامي و شهرها و روستاهاي آن فعاليت دارند و قطعاً آنچه مورد اقبال بسيار مردم ايران از برنامه هاي ترك زبان مي شود همان مضامين ابتكاري و صداقت و نوآوري موجود در محتواي آنهاست.
2) تكثّر در حوزه هاي مختلف هنري و فرهنگي و حتي ايدئولوژي تا جائي كه به مباني و بنيان هاي اعتقادي لطمه نزده و متضمن تحقير و توهين نباشد، هرگز نافي سلامت و حيات جامعه نيست و چه بسا باعث بالندگي آن نيز مي گردد.
فعاليت گروههاي هنري متعدد را بايد به فال نيك گرفت. اما اگر اين تعدد، رنگ و بوي تفرقه گرفته يا از يك اختلاف دروني منشاء بگيرد هرگز پسنديده نبوده و شايسته مذمّت است. اخيراً شايعاتي دال بر دو شقه شدن گروه بابك از گوشه و كنار شنيده ميشود هر چند «رنجي پور» يكي از هنرمندان اين گروه، اين جدايي را انكار كرده و تنها به عبارت «سوء تفاهم» بسنده مي كند، اما عضو ديگر اين گروه، در مصاحبه با يك نشريه محلي (لوح نوين) بر وجود اختلاف نظر در بين اعضا و دو شقه شدن گروه مُهر تائيد مي زند. اين جدايي، هرگز مصداق «تكثّر» نيست بلكه از آن بوي تفرقه به مشام مي رسد. آفت اختلافي كه مي تواند به عنوان آفت رشد و بالندگي گروه جوان و خوش اقبالي چون «بابك» مطرح باشد.
3) ديالوگ هاي به كار رفته در نمايش هاي طنز گروه بابك كه همواره مورد انتقاد و تخطئه برخي از افرد واقع شده، نه از آنسوي مرزها وارد شده و نه از كُرات ديگر آمده است. گفتار كوچه و بازار ماست و بنا به خصلت و ويژگي ادبيات طنز با اندكي بزرگنمايي به ما بازخورد داده مي شود. اگر بدآموزي دارد موقت بوده و تنها براي مدت كوتاهي است و با گذشت زمان سبب مي شود تا آن نوع گفتار به عنوان معيار «سخنان سخيف» شناخته شده و از قاموس گفتار محاوره اي ما حذف شود. پس بر هنرمندان جوان اين گروه هيچ هرجي نيست. اگر ايرادي هست بر جامعه ماست كه در برابر هجوم اين واژه ها و اين گفتار و رفتار سخيف، تاكنون سكوت پيشه كرده و آن را در دل ادبيات فاخر و گفتار و رفتار مؤدبانه خويش، همچون موريانه و چون ويروس پذيرفته است تا اكنون ما از اين نوع رفتار و گفتار كه هرگز در شأن فرهنگ اصيل مردم آذربايجان نيست احساس شرمندگي كنيم.
4) يكي از معيارهاي مهم موفقيت و استقبال گرم نوجوانان و جوانان از برنامه هاي طنز بابك همان گونه كه اشاره شد لحن و فحواي كلام بازيگران و نيز محتواي به روز و به اصطلاح «آپديت» برنامه هاي گروه است.
استفاده از مفاهيم رايج در جامعه، شناسايي نقاط ضعف و ضربه پذير اجتماع و ارائه آن در قالب زبان طنز ويژگي منحصر به فرد برآمده از خلاقيت كارگردان و نويسنده گروه است. وقتي تب «جومونگ» جامعه را فرا مي گيرد، نام برنامه «جومونگ» است، وقتي ويروس «آنفلوآنزاي خوكي» سلامت پيكره جامعه را تهديد مي كند عنوان برنامه شان «آنفلوآانزاي خوكي» است و وقتي ... پيشتر نيز برنامه هايي در مزمّت پديده دختران فراري، رواج استفاده از آنتن هاي ماهواره اي و ... از اين گروه شاهد بوديم. اين امر نشان از پويايي و زنده بودن روح طنز در بدنه جامعه ما و اين گروه هنري دارد و شايسته تشويق و تقدير است هر چند كه ممكن است در بين اين برنامه ها، بتوان نقاط ضعف بسياري را يافته و بر آنها نقدي و اخطاري نوشت اما هرگز نبايد كليّت وجود برنامه هاي طنز و فعاليت مشترك اعضاي هنرمند گروه بابك را زير سوال برد.
هراس از آن است كه انتقادات غيرمنصفانه، بهانه گيري هاي غيرمستندانه و حمله هاي ناجوانمردانه، سبب شود تا در فرداي روزگار، استعدادهاي نهفته طنز در بطن جامعه ما، به خاطر پيشينه بي عاقبت و مايوسانه، هرگز مجال ظهور و حضور و بالندگي نيابند و بار ديگر پيكره جامعه ما، در چارچوب حصاري از تعصب هاي كوركورانه، خودخواهيهاي متكبرانه و تماميت خواهي نانوشته و كسالت و رخوت ديرينه گرفتار آيد. هرگز چنين مباد.